به نام خدا، سلام هستم
به طور کلی به عنوان فاز اول اردوی خیلی خوبی بود
از بیدار موندنای یواشکی شبا و قهقهه زدن
تا درس خوندنا و حتی اون کفتری که اونور دیوار سالن مطالعه م لونه کرده هی هی بغبغبغوووووو
از سرمای شبش و گرمای ظهرش
تا دوش آب جوش و آب یخش
از آزمون های صبح گاهیش
تا غر غر ها و جیغ جیغ های شبگاهیش
فک کنم جزو معدود زمانایی بود که میدونم میدونم بعد از کنکور حسرتش رو خواهم خورد ):)
از ساعت ۱۱ که خاموشی بود تا ساعت ۱۲ یا حتی بعضا تا ۱ بیدار بودیم
همه ش هم میخندیدیما
به عالم و آدم و اتفاقای اون روز 😉
نمیگم با این شرایط ولی خدا یه همچین چیزیو نصیبتون کنه :)))
+
انصافا ساعت ۱ پاشدما ولی خب چون از دیروز صبحونه رو که خوردم دیگه چیزی نخورده بودم حال نداشتم :)))