حس وحشتناک
حس اون پسر بچه ای رو دارم که خونمونو عوض کردیم من نمیتونم برم کوچه با دوستای قدیمیم قوتبال بازی کنم :(
حس اون پسر بچه ای رو دارم که خونمونو عوض کردیم من نمیتونم برم کوچه با دوستای قدیمیم قوتبال بازی کنم :(
سلام
می تونی لج بیاری که من می خوام برم پیش دوستای قدیمیم.
:/
نمیشه :)
آخییی:(
چی بگممم:((
آدم باید سعی کنه خودشو باشرایط جدید وفق بده:(
بالاخره اون پسره هم یه روز میره کوچه بازی میکنه دیگه :)
دوستای جدید بی نقص نیستن اما غیر قابل تحملم نیستن...امیدوارم باهاشون کنار بیای!
شب خوش جناب!
:)
نه بابا بالاخره هستن :)
جملت یه "عاقا دیگه!"کم داره...
بهشون سر بزن...با بچه های کوچه جدیدم که آشنا شی میفهمی تو اونام باحال هس...نمیشه تنها موند...مگر اینکه (من) باشی!
:))
خوب یکم پررو بازی در بیار برو خودتو بچسبون به بروبچ کوچه جدید!
راه کار مناسب تر این به ذهنم نرسید!...
:)
من دوستای خودمو میخوام :(
مثلا دانشجو!!!