شت پسر :)))))

داشتم آرشیو وبلاگمو میخوندم رسیدم به این :)

۸ حرف دوستام ۸ لایک :)

امروز و دیروز :)

"نوشتن پست حین شنیدن آهنگ نمیدونی چقد دلم میخواد از شایع"

برعکس عنوان از دیروز شروع میکنم :)

دیروز سرویس داداشم نیومد و خودم بردمش مدرسه و "ف" رو هم برداشتم رفتیم دانشگاه از 8 صب درس بخونیم *_*

ساعت 12 تا 1 ta داشتم

دانشگاه بودم که ta مون گفت کلاس تشکیل نمیشه و من چقد خوشحال شدم :)

"س" زنگ زد گفت دارم میام دانشگاه ولی کارت ندارم بیا ببینیم میتونیم یجوری من بیام تو یا نه

رفتم دم در منتظر "س" همینجوری وایساده بودم منتظر عاقا که بیاد یهو یه نگهبانی اومد

-دانشجویی؟

+بله

-برو

+منتظر رفیقمم بیاد بریم تو

-برو

+رفیقم که نیومده هنوز منتظر اونم

-برو

+میگم منتظر رفیقمم :|

-نمیری؟

+نه خب چرا برم اون نمیتونه بیاد تو

-بیا بریم...

[دست انداخت مچمو بگیره که خب کشیدم اینور]

+حله میرم خب :||||

ساعت 1 تا 3 ادبیات داشتم

در حین اینکه داشتم با هانا حرف میزنم از پله ها داشتم بالا میرفتم که دو تا از دانشجو ها نشسته بودن

-کلاس تشکیل نمیشه ها

+بله؟

-کلاس استاد تشکیل نمیشه

+یوهوووووووووووووووووووووووو

و همونجا به هانا گفتم بیاد دانشکده ما

رفتم تا اون بیاد از آموزش توپ والیبال گرفتم و اومدم

اونم رسید و والیبال بازی کردیمو بعله :)

"آهنگ اگه به من بود از علی یاسینی"

بعد از یه مدت مود عوض شد رفتیم رو وسطی :))))

ساعت 3 دوباره ta داشتیم که ساعت 2 و نیم اس ام اس اومد که کلاس تشکیل نمیشه :)

از وسطی بازی کردن بگم که 1 ساعت و 10 دیقه وسط بودیم :))))

هممونو میزدن یکی میموند تو توی 10 تا ضربه نمیزدنش من میرفتم تو، قفلی میزدن رو من و ما بل میگرفتیم و تیم کامل میومد تو و دوباره همین جریان تکرار میشه :)

بعد از 1 ساعت و 10 دیقه هانا خواست بره

تا در بردمش و دیدم بعله دوباره دارن جمع میشن دانشجوها...

با اینکه میدونستم مثل پریروز نیست ولی خب اومدم گفتم کم کم جم کردیم رفتیم

"پرواز از علی یاسینی"

امرو صب دوباره پاشدم :)

با "ف" داشتم میرفتم دانشگاه که یهو گف بریم زعیم؟

مگه میشه مخالفت کرد با این پیشنهاد؟ D:

رفتیم و واقعا چسبید :)

ساعت 8 و نیم رسیدیم کلاس (کلاسمون قرار بود 8 شروع بشه ها D:  )

اتفاقا با استاد هم رسیدیم ها :)))

ساعت 9 و نیم قضیه رو جمع کرد اومدیم بیرون

"یه ریمیکس :)"

قرار بود 1 تا 5 کارگاه داشته باشم چون یه کارگاه گذاشته بودن و من شرکت نکرده بودم به خاطر همین منو ستاره از بچه هایی که میشناسم بودیم

یهو ستاره شاد و خندان اومد

اگه گفتید چی گفت؟ :)))

بعله گفت کارگاه تشکیل نمیشه :))))

زنگ زدم هانا

-بیا دانشگاه ما حاجی :))))

+اه ممد باشه :)

اومد

چی بگم براتون؟

مافیا بازی کردیم

قایم موشک بازی کردیم :)

رفتیم وول خوردیم تو دانشگاه

رفتیم کتابخونه مرکزی

کلی خندیدیم :)))))

و اینگونه بود که ساعت 4 شد :)

با ف داشتیم برمیگشتیم خونه که خب بچه م ویار داره :/

دونات و شیرینی خوردیم

بامیه خوردیم

پیتزا خوردیم

آبمیوه خوردیم و با دل درد رسیدیم خونه :)))))

۱۲ حرف دوستام ۹ لایک :)

دانشگاه طور :)

1.اکیپمون تو دانشگاه میشه:

یه پسری که میخواد تغییر رشته بده بره cs یا ce

6 نفر که درس براشون مهم نی D:

اون پسره "ع":

H1 میخونده و فقط آمار رو انتخاب کرده که بعدش تغییر رشته بره بره علوم یا مهندسی کامپیوتر

یه بچه آروم و منطقی و استرسی و کمی ترسو

اولی از اون 6 تا:

یه دختر شیطون به اسم "ف"

رو ترک دیوار هم کراش داره :/

خیلی مهربون و دوست داشتنی :)

و 100 درصد وحشی (جای گاز هاش هست روی بازوم D: )

F8 میخونده و خب چندبار قبلا هم دیده بودمش :)

روال آشنایی اینجوری بود که نماینده کلاس تفسیر شد و مبصر خطابش میکردم :)

دومی از اون 6 تا:

پسری به نام "س"

اونم H1 میخونده و رفیق "ع" هستش

فوق العاده منطقی ودوست داشتنی :)

روال آشنایی هم اینکه اولین موجود زنده ای که تو دانشگاه دیدم :)

سومی از اون 6 تا:

دختری به نام "ک"

سمپادی نبوده و مدرسه شو نمیدونم :)

مهربون و وحشی D:

عاشق گربه و نقاش :)

(اگه استوری اینستامو دیده بودید اون نقاشی هارو ایشون کشیده بود)

هیچ قید و بندی به هیچ جا نداره و آزاد :)

چهارمی از اون 6 تا:

پسری به نام "ح"

مدرسه سلام درس میخونده :)

قدی معادل 2 متر داره D:

برخلاف برخورد اولی که میگید چقد سگه خیلی خیلی مهربون و خوش خنده س :)

کمی درسخون :)

پنجمی از اون 6 تا:

دختری به نام "ع"

فوتبالی تموم عیار

بکگراند گوشی راموس

پیج فن رئال با 10 کا فالوئر :)

یه فوتبالی کامل :)

ششمی از اون 6 تا:

خودم :)

'1:ما هممون بچه های آماریم و یه سری رفیق دیگه داریم از cs که خب اونا هم عالین ینی یه جمع تموم نشدنی :)

2. بین اون cs ها یدونه شیرازی هستش عاقا عاشق طرز حرف زدنشم :)))

تیک گرفتم هی تو خونه "ها؟" "ها" میکنم از بس گوش دادم به حرفاش :))))

3. حالم از اونایی که جنس مخالف میبینن رم میکنن بهم میخوره...

پسره شاید 2 ساعت کلا با "ف" برخورد نداشته به من پیام داده

"من احساس میکنم "ف" رو دوست دارم"

که خب با جواب

"من احساس میکنم داری گه میخوری"

مواجه شد D:

یعنی چی آخه؟

4. از استادامون نگم که استاد ریاضی یکمون واقعا اسطوره س D:

ثابت میکنه ثابت میکنه ثابت میکنه بعد میبینه

عه

پاک میکنه از اول D:

زبان فارسی عشقه عشق :)))

ولی استاد کامپیوترمون احقمه...

بلا نسبت احمق...

باید پایتون رو یجوری یاد بگیرم سریعا فقط...

5. میریم میشینیم جلو نمازخونه شروع میکنیم انواع و اقسام بازی هارو انجام میدیم

از منچ و مارپله تا قایم موشک و اینجور چیزا :)

رسما به گند کشیدیم دانشگاهو :)

6.اونروز رفتم از آموزش توپ والیبال گرفتم بازی کردیم رفتم پس بدم آموزش نبود :/

گذاشتم تو خوابگاه بچه ها رفتم خونه فرداش اومدم بیام دانشگاه که برم کارتمو بگیرم سر در رو بسته بودن و از اینور باز کرده بودن :/

کارت میخواستن فقط :///

"ف" گفت اصلا مهمان من

یارو گفت مهمان قبول نمیکنیم امروز :/

دیگه با کلی بحث و تماس با آموزش و اینا گذاشت برم تو :||||

من میگم کاکتوسم میگید نه :(

۲۱ حرف دوستام ۱۴ لایک :)

کمک خیلی مهم

پروکسی ای دارید که الان فعال باشه؟

۱۶ حرف دوستام ۹ لایک :)

حس میکنم دارم به دانشگاه وابسته میشم :(

نمیدونم چرا

از تقریبا یه خورده مونده بود که اربعین برم تا الان هر تعطیلی ای پیش میاد و دور میشم از فضای دانشگاه دلتنگی میکنم :|

سرمم خلوت نیستا که بگم آی حوصله م سر میره و اینا

اتفاقا تا 1 بیدارم هرروز و تهشم میمونه کارام

ولی خب نمیدونم چرا اینجوریم :/

۱۷ حرف دوستام ۱۲ لایک :)

بیاید صحبت کنیم :)))

تو این مدتی که من نبودم بگید چی شده :)

۱۰ حرف دوستام ۱۱ لایک :)

من برگشتم :)))

و چه کنم با 105 ستاره روشن؟ :)

۱۸ حرف دوستام ۱۶ لایک :)
کیستم؟

مثلا دانشجو!!!

ایناستاغارام:
_.dark.mh._
----------------------------------------
شاید به قول معلممون یه المپیادی بد بخت، به حقیقت یه کله خراب D:
----------------------------------------
میجنگم.
بردم، میسازم.
باختم، ساخته میشم.
----------------------------------------
به رهایی یک رویا و به ایستایی یک واقعیت
----------------------------------------
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
----------------------------------------
توی پشت صحنه دنیای ما/خوبی و بدی میمونه یادگار/زندگی برای ما یه خاطره س/از تموم آدمای روزگار
----------------------------------------
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم/موجیم که آسودگی ما عدم ماست
----------------------------------------
به نام خدایی که هست من است/گچ اکنون دوباره به دست من است
----------------------------------------
یه احمق به تمام معنا 😎
رفیقام :)
:)طراح قالب : داداش عرفان قدرت گرفته از بلاگ بیان