من؟!
کمتر از ۵۰۰ روز مونده به کنکور ۹۸
خیلی برام سخته بخوام از المپیاد شیفت کنم روی کنکور
واقعا سخته شاید هنوز درک نکنید :)
ولی خب...
امروز یه آقایی نشسته بود ور دستم
چقد گفتیم این المپیاد تهش بن بسته؟
چقد بابات بهت گفت؟
چقد مدرسه گفت؟
ولی تو بازم کار خودتو کردی...
با تموم احترام بهش گفتم بازم کار خودمو میکنم...
نمیدونم اشتباه کردم یا نه
من ریاضی رو واقعا عاشقانه میپرستم
رتبه کنکور هم برام مهم نیست
بخوایم دایورت طور به بحث نگاه کنیم این ۲ سال پژوهشی-المپیادی من بهترین ۲ سال زندگیم بود...
هم ایده هم فکر هم تلاش هم همه چیز...
کم نیست کارایی که کردم...
اگه بخوایم کنکوری در نظر بگیریم...
من حسابان و هندسه و آماری رو صد میزنم که رتبه های برتر حسرت ۱ درصدشو میخورن
اینم خب شاید درک نکنید اگه توی این دور نیستید
من دوست دارم ریاضی محض بخونم و میخونم
شاید بگید خریت :)
ولی دوست دارم
آمار رو دوست دارم و میخونم
خدارو چه دیدی شاید رشته زدم آمار :)
اینقد دیوونه هستم هرکاری ازم بگی بر میاد یهو دیدی برق شریف یهو دیدی نساجی وسط کویر لوت
نگران آینده م هم نیستم چون کلیییییی براش برنامه دارم :)
خوشم نمیاد با این نظام آموزشی کثیف و مزخرف زندگی رو بچینم برم جلو
قبلا هم گفتم رفیقایی دارم که الان توی کشور های مختلفن (قرار نیست همسن باشن مثلا دکتر آرش افراز)
از ترکیه و استرالیا بگیر تا آمریکا و اسرائیل
من پامو خیلی از گلیمم دراز تر کردم ولی کسی نتونست قلمش کنه
و نخواهد توانست
خیلی دارم بزرگ حرف میزنم؟
خیلی بزرگتر از چیزی هستم که دیده میشم :)
یادمه از معلم ابتداییم پرسیدم آقا برای چی میای با ما سر کله میزنی مگه چقد پول میگیری که اینهمه اذیت بشی؟؟؟؟
گفت نه اینکه بحث پول نباشه ها، نه
به هر حال مهمه برای چرخوندن زندگی ولی اینکه من اینکارو دوست دارم
نمیفهمیدمش تا پارسال
پارسال فهمیدمش و امسال بیشتر دارم درکش میکنم...
من دوست دارم معلم شم
دوست دارم معلم المپیاد باشم هندسه نظریه یا هر چیزی
دوست دارم معلم پژوهش باشم مکاسیستم هوافضا رباتیک برنامه نویسی یا هر چیزی
حتی دوست دارم دبیر عادی باشم حسابان هندسه آمار فیزیک ادبیات
من تا الان درگیر بودم برای ساخت آینده ای که هنوز نمیدونم قراره توش بجنگم یا نه
ولی من همه زورمو زدم تا بتونم وقتی بزرگتر شدم لذت ببرم
من از سختی لذت میبرم
لذت میبرم از اینکه یهو توی یه جنگل مثل آمازون یا غیره گم شم
لذت میبرم از اینکه توی کوه تمام راه های ارتباطی قطع بشه و تنها بدون کمک بمونم
لذت میبرم از اینکه دست و پا میزنم تا به چیزای برسم که غیر ممکنن حتی توی خیالم
مشکل دارم؟
مغزی عقلی یا هرچی؟
من از این مشکلم لذت میبرم :)))))
من از خیلی چیزا افسوس میخورم
افسوس میخورم که خیلی از کارارو انجام ندادم
افسوس میخورم که از عربی ترسیدم
که به خاطر این ترس از حقوق پا پس کشیدم
من علوم سیاسی رو هم دوست داشتم
من اقتصاد رو هم دوست داشتم
من روانشناسی رو هم دوست داشتم
من نویسندگی رو دوست داشتم
من تئاتر رو هم دوست داشتم
من به خودم یه "من" بدهکارم
یه "من" تا جبران کنه همه این دوست داشتن و نرسیدنارو
من توی "من" های خودم گم شدم
یه روزی یا در میام از این هزار تو
یا میمیرم توش
که جفتشم لذت بخشه :)
چون...
زندگی لذت بخشه :)))
در آخر:
ماییم و نوای بی نوایی
بسم الله اگر حریف مایی