وقتی ابر تا یه جایی زورش میرسه

توی مترو بودم (خط۷) یهو گوشیم زنگ خورد

بابام بود داشت یه یری چیزایی از بارون و سیل و اینا می‌گفت و خب از امکانات خط ۷ اینه که شما اونجا از جهان به دوری

اصلا صداش نمیومد

بنابر شک و گمان اون پارچه کیفم رو در آوردم کشیدم رو کیفم، سوئیشرتمو بستم و با تجهیزات داشتم میومدم بیرون دیدم یه قطار داره جم و جور میشن و خودشونو برای بارون آماده می‌کنن

آقا ما اومدیم بیرون خب طبق عادت اولین نفر زدیم بیرون و اولین نفر از تو ایستگاه رفتم بیرون دیدم عه :/

شما بگو یه قطره تف روی زمینه :/

اصلا و ابدا -_-

هیچی دیگه با اخرین سرعت دور شدم :/

گیرم میاوردن آرع 😂😂😂

۱۰ لایک :)
اجاره آپارتمان مبله در تهران ۰۳ آبان ۹۷ , ۱۶:۳۱
عیب نداره چیزی نشده پیش میاد

:/

بدجوری هم گیرت میاوردن😂😂😂
ما اینجا هنوز کولر داریم:دی

عاقا خوشبحالتون :)

جناب منزوی ۲۵ مهر ۹۷ , ۱۳:۰۸
ابر هم ابرهای قدیم :)

والا :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
کیستم؟

مثلا دانشجو!!!

ایناستاغارام:
_.dark.mh._
----------------------------------------
شاید به قول معلممون یه المپیادی بد بخت، به حقیقت یه کله خراب D:
----------------------------------------
میجنگم.
بردم، میسازم.
باختم، ساخته میشم.
----------------------------------------
به رهایی یک رویا و به ایستایی یک واقعیت
----------------------------------------
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
----------------------------------------
توی پشت صحنه دنیای ما/خوبی و بدی میمونه یادگار/زندگی برای ما یه خاطره س/از تموم آدمای روزگار
----------------------------------------
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم/موجیم که آسودگی ما عدم ماست
----------------------------------------
به نام خدایی که هست من است/گچ اکنون دوباره به دست من است
----------------------------------------
یه احمق به تمام معنا 😎
رفیقام :)
:)طراح قالب : داداش عرفان قدرت گرفته از بلاگ بیان