چرا آخه؟!
-الو، چطوری تو؟!
+بله؟!
-ای وای، ببخشید، سلام علیکم خوب هستید؟! م هستش؟!
+سلام، مرسی ممنون شما خوبی؟!
م دستش بنده، اگه عجله نداری میتونی بعدا زنگ بزن؟!
-چشم :)
[چند بعدا بعد]
-الو؟!
+سلام جانم؟
-عه :/
هنوز دستش بنده؟!
[صدای پیج بیمارستان]
-ببخشید اتفاقی افتاده؟!
م طوریش شده؟!
+نه اتفاقی نیافتاده [قشنگ معلومه اتفاقی افتاده]
- الان م کجاست؟!
+بستریه
- شما کجایید من بیام؟!
+نمیخواد حالش خوبه
- میخواد، کدوم بیمارستان؟!
+بیمارستان....
- سریع میام
[یک سریع میام بعد]
رفتم دیدم بعله
طرف اتاق عمله
۳ تا توده دارن در میارن ازش
و من الان فهمیدم
بعد از اینکه آوردنش بیرون و گفتن خوبه و این حرفا
به مادرش گفتم اگه اشکال نداره من برم منو نبینه شاید خجالت بکشه یا ناراحت بشه، به هر حال اگر میخواست خودش میگفت :)
#رفیق_همیشه_حاضر
فقط اینکه هنوز درد داره یکم اذیتم میکنه...
همین :):