جر دادیم تونل زدیم

تقریبا ساعت ۱۲ مدیر اومده میگه چه وضعیتیه و این حرفا و دیگ تکرار نشه و ال و بل و ...

الان به بابام گفتم گفت میگفتی زنگ بزنی به من بکوبمش از نو بسازم...

شنبه بازم میاد مدیر رو بکوبه بسازه

۷ لایک :)
میدونم که میدونى
چون بسته بودیش
وا ک مىشد نوشته بودى میام

دیدى حالا


آها اونو میگی

چون اون یه فاصله زمانی داشت تا کامنتت فکر کردم باز فیلتر شدم :/

وبت وانمیکرد چرا؟

عجب 


درود

نمیدونم :/


:/

:)

محسن رحمانی ۰۲ اسفند ۹۷ , ۲۰:۰۹
عجب.

:)

سایشون مستدام 

همچنین :)))

نه پس مدیر:/
بله پدر:)
بابای منم چن باری سرمسائلی اومد مدرسه مدیرمونو ضایع کرد و اون مدیر دیگه هیچ وقت بامن خوب نشد:/

الانم ناظمه سر همین لجه دیگه

انضباط داده بود ۸
با داد و بیداد خودم کردم ۱۸
بعد الان میخواد دوباره گند بزنه توش اینسری بابام گفت تو اعصابتو خورد نکن دیگه برو سر کنکورت حاشیه رو من جم میکنم :)

کار خوبی میکنن ! 

بابام؟!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
کیستم؟

مثلا دانشجو!!!

ایناستاغارام:
_.dark.mh._
----------------------------------------
شاید به قول معلممون یه المپیادی بد بخت، به حقیقت یه کله خراب D:
----------------------------------------
میجنگم.
بردم، میسازم.
باختم، ساخته میشم.
----------------------------------------
به رهایی یک رویا و به ایستایی یک واقعیت
----------------------------------------
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
----------------------------------------
توی پشت صحنه دنیای ما/خوبی و بدی میمونه یادگار/زندگی برای ما یه خاطره س/از تموم آدمای روزگار
----------------------------------------
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم/موجیم که آسودگی ما عدم ماست
----------------------------------------
به نام خدایی که هست من است/گچ اکنون دوباره به دست من است
----------------------------------------
یه احمق به تمام معنا 😎
رفیقام :)
:)طراح قالب : داداش عرفان قدرت گرفته از بلاگ بیان