جر دادیم تونل زدیم
تقریبا ساعت ۱۲ مدیر اومده میگه چه وضعیتیه و این حرفا و دیگ تکرار نشه و ال و بل و ...
الان به بابام گفتم گفت میگفتی زنگ بزنی به من بکوبمش از نو بسازم...
شنبه بازم میاد مدیر رو بکوبه بسازه
تقریبا ساعت ۱۲ مدیر اومده میگه چه وضعیتیه و این حرفا و دیگ تکرار نشه و ال و بل و ...
الان به بابام گفتم گفت میگفتی زنگ بزنی به من بکوبمش از نو بسازم...
شنبه بازم میاد مدیر رو بکوبه بسازه
آها اونو میگی
الانم ناظمه سر همین لجه دیگه
مثلا دانشجو!!!