هفته انتخاب رشته
این هفته انتخاب رشته بود
به جز یه روزشو که رفته بودیم علم و صنعت (که نرفتیم) بقیه شو مدرسه بودم
حالا چه میکردم؟ :/
1. تست MBTI میگرفتم و صحیح میکردم
2. تست هالند میگرفتم و صحیح میکردم
3. کارنامه بچه هارو توی برنامه میزدم و رشته میگرفتم (اینقدری این کارو کردم رتبه بگید قبولیتونو بگم :|)
4. تو دفتر بودم خالی نباشه
بعد مثلا اینجوری که یارو میومد و میگفتم بفرمایید تا نوبتتون بشه و یه حالت منشی طور -_-
تو این مدت دخترایی دیدم که تیپ شخصیتیشون به معدن و نفت و دریا و هوافضا و ... از پسرا بیشتر بود و پدرشون هم توی همین کارا بود
و این نشون میده که حتی تیپ شخصیتیمونم به خودمون مربوط نیست -_-
5. کلی سوتی دادم
مثلا یه دختره تو دفتر بود و من فکر کردم خالیه دفتر با لگد درو وا کردم رفتم تو، خودمو پرت کردم پشت سیستم با لفظ گه تو این زندگی برگشتم و با دختره چشم تو چشم شدم :|
همون لحظه نیازمند ساعت برنارد بودم D:
یا مثلا داشتم در ماست موسیرو لیس میزدم یهو یه دختره با خونواده ش اومد تو :|
یا مثلا تر خوابیدم پشت میز :|یکی از بچه ها صدام کرد
*حالا اون علم و صنعته*
20 تومن پول دادیم نفری ثبت نام ورودی و این حرفا بعد نزده بود که حضور دخترا باید با چادر باشه
ما هم پاشدیم رفتیم و زرت راه ندادن
چرا راه نمیدید؟ نمیشه
یکی از دخترامون پرسیده بود گفته بود که بگید کجام مشکل داره من درست کنم بعد میام
بعد مسئول احمقش برگشته گفته تو سراپا مشکلی
ما هم گفتیم نمیزارید اونا بیان ما هم نمیایم و ...
خلاصه نرفتیم و 200 تومن نقد گرفتیم ازشون D:
پوله اصلا مهم نبودا
مهم این بود که در به در دنبال جور کردن 200 تومنه بودن ماهم داشتیم ول میگشتیم D:
پ.ن:
اونروز گوشیم زنگ خورد دیدم م هستش
-الو سلام جانم؟
+سلام علیکم
-عه :|
سلام خانوم ص خوبید؟
+مرسی ببخشید یه سوال
-بله بفرمایید؟
+نسبت شما با دختر من چیه؟ :|
و من پوکر تو دیوار -_____________-
-خانوم ص محمد هستما
+محمد؟
-بله :|
+آهااااااااااااااا
[خنده] :|
ببخشید من دیدم این اسم نذاشته فقط نوشته "رفیق جان" حقیقتش تو تلگرام زدم عکسی ندیدم و فقط دیدم پسره خواستم ببینم چیه قضیه :)
-نه بابا فدای سرتون از طرف منم بابت سیو اسمم تو گوشیش با اون اسم تشکر کنید بگید خیلی خوشحال شدم انصافا D:
+چشم حتما :)
-مرسی
و مراسم خداحافظی D: