امشب
همینجوری دور هم نشسته بودیم یهو گوشیش زنگ خورد
میگم واس چی این وقت شب ساعت کوک کردی؟
میگه نگران بودم
میگم نگران چی آخه نصف شبی سکته مون دادی؟
میگه میترسیدم دیر تبریک بگم :)
+نباید فداش شد؟
همینجوری دور هم نشسته بودیم یهو گوشیش زنگ خورد
میگم واس چی این وقت شب ساعت کوک کردی؟
میگه نگران بودم
میگم نگران چی آخه نصف شبی سکته مون دادی؟
میگه میترسیدم دیر تبریک بگم :)
+نباید فداش شد؟
خدا شاهده جیرجیرکی که اومده تو خونه رو بگیرم با ۲۰۰-۳۰۰ روش معقول و غیر معقول سرویسش میکنم
خواب نداری الاغ؟!
خب از شنبه شروع میکنیم :)
شنبه صبح رفته بودیم مدرسه برای صحبت و اینجور چیزا که دیگه قضیه رو تموم کنیم و قرار شد از اواخر سهریور همکاری رو با کادر مشاوره امسالمون شروع کنیم
برگشتنی با معلم هندسه یازدهممون رو در رو شدیم و با اونم حرف زدیم بعد قرار شد جزوه هاشو حدودا با هفت سوم قیمت بیرون بزنیم
یکشنبه صبح پاشدم شروع کنم جزوه زدن کارت گرافیک کامپیوترم سوخت
کلی سر اون پیاده شدم و این حرفا :/
دو شنبه رفتیم مدرسه خودمون برای بازپس گرفتن تخته های مکاسیستم
بهتون بگم کا حدودا ۲۰ مرد جنگی رو انجام دادیم؟! :/
حدود ۱۳۰ کیلو یا بیشتر رو ۳ طبقه آوردیم پایین و ۵ طبقه بردیم بالا پشت بوم خونه یکی از بچه ها
سه شنبه صبح رفتم دکتر دندون پزشکی برای کارای ارتودنسی که شروع کنم و این حرفا
چهار شنبه صبح هم بیدار شدم داداشم رو ببرم کلاس :(
امروز صبح هم وقت دندون پزشکی داشتم برای معاینه کلی و این حرفا قبل از ارتودنسی
آقا اگه واقعا گشنه یدونه بیسکوئیت کرمدارید و دنبال لاس زدن با بقیه خانومای بیمارستانید جان جدتون دکت نشید
امروز حیوون زد دک و دهنمو صاف کرد تمام زبونم اینارو جر داد سر یه بیسکوئیت کرمدار
کارم تموم شد بابام برگشت گفت آقای دکتر با این درآمدتون زشته گشنه یدونه بیسکوئیت کرمدار باشید و اومدیم -_-
پ.ن۱: فردا امامرضا طلبیده داریم میریم شمال :)))
پ.ن۲:اولین حقوقمو گرفتم 😀
زیاد نیست ولی خب جذابه :)
چرا من تو نیستم؟ :(
+رفیقم پیام داده میگه خرخون خبر داری مرحله 2 قبول شدم؟
الان من خرخونم یا اون که قبول شده؟ -_-
++از ته دلم خوشحالم براش :)
هرکسی به با مدرک لیسانس و ال و بل کار ندارم با پشت دست میخوابونم دهنش
انصافا ۲ روزه کنکور تموم شده
دقیق بخوام بگم ۴ تا پیشنهاد کار داریم :/
نمیدونیم هم کدومو قبول کنیم
بعد یارو نشسته تو خونه میگه کار نیست مملکت فلان مملکت بیسار
+
دعا میکنید بشه بهترین انتخاب رو کرد؟! :)
اونقدری بی حس شدم که توپمو باد کردم برم بیرون حسش نبود الان بغلمه :)))
منتظرم بابام مثل کفترا از خونه بندازتم بیرون
مث گربه هی قل میخورم اینور هی قل میخورم اونور
رفته بودیم واسه کنکور سخت
کنکوری که اگه میانگین ۰ بود ما ۶۰ بزنیم
اما خب
آسون شد
فوق العاده هم آسون
از خودم راضیم و مهم همینه
و ایشالا کمتر از ۳ ماه دیگه جشن ورودی های دانشگاه تهران میبینمتون :)
شب خوابیده بودم احساس کردم یچیزی داره رو صورتم کشیده میشه دستمو پرت کردم سمتش که اگر پشه مشه بود بپره اما دستم به یه چیزی خورد که تو عالم خواب گیر کردم
گوشه چشامو وا کردم دیدم دسته :/
تو فاصله باز کردن چشمام فکر میکردم مامانم جوگیر شده و ...
اما نه، چشامو که وا کردم چیزی که میدیدمو باور نمیکردم، کوبیدم تو صورت خودم ،بیدار بودم، خندید، باورم نمیشد ،بغلش کردم ،بعداز این همه مدت لذت بخش ترین و خستگی در کن ترین کار دنیا بود
گفتم تو کجا اینجا کجا کی اومدی اصلا چرا اومدی چرا جواب نمیدی؟!
گفت امون نمیدی که
تازه رسیدم ایران اومدم اینجا نه تنها تا روز کنکورت هستم ۲ هفته بعدشم هستم با هم عشق کنیم :)
پرسیدم خوابت میاد؟!
گفت نه بابا الان نه
گفتم پس با اجازه
بالشو پرت کردم اونور نشوندمش ته تخت پاهاشو دراز کردم و سرمو گذاشتم روشون خوابیدم :))))
بهترین خواب ۳ ساعته عمرم بود :)
مثلا دانشجو!!!