قوی باش
تا الان دیدید تو تاریخ بگن n نفر آدم ضعیف بودن؟
برای تاریخ ساز شدن باید قوی باشی :)
تا الان دیدید تو تاریخ بگن n نفر آدم ضعیف بودن؟
برای تاریخ ساز شدن باید قوی باشی :)
این پست رو خوندم یاد اولین جرعت حقیقت بازی کردنم افتادم
-محمد؟
+هوم؟
-جرعت یا حقیقت؟
+قطعا حقیقت
-عاشق شدی؟
+خیلی
برگ های حضار ریخت D:
چشامو میبینم قیافه ممدرضا شایع رو میبینم :|
آخه چرا اینقد بچه و عموییه؟ :|
این بود کسی که میگف بدهکارتم دنیا اگه مردی بیا بگیر؟
چی باعث شده بود با این سن این کارا رو اجرا کنه؟ :|
ولی واقعا توقع داشتم یه چهره پخته ای باشه
حداقل صورتش یه زخم پشت ریش میشاش داشته باشه نه اینکه اصلا ریش نداشته باشه :|
داشتم به این فکر میکردم که
اگر سالها بعد برم به خواستگاری بپرسن
داماد چیزی مصرف میکنه
خودم رک و راست بهشون بگم ک
نیازی نیست تحقیق کنید
من اعتیاد دارم، ۱۸ سالم بود معتاد شدم
به دو قرنیهی چشم یک دختر، که دختر شما نبود...
اگر اینجام بخاطر دل مادرمه، من خوب میدونم ک آدم معتاد نباید بره خواستگاری
دوس دارم رتبه م یجوری باشه تهران قبول نشم ولی مشهد یا اصفهان یا شیراز یه رشته خوب قبول شم
هر جا باشم ولی تهران نباشم
تهران
ن
با
شم
+نظرات بدون تایید بازه
اعصابم ندارم
چیزی نگید که شر بشه
امروز با معلم پژوهشمون قرار داشتم ر اینکه بخوام مکاسیستم درس بدم و این حرفا
کلی کار کردیم و صحبت و اینجور چیزا گفت خیلی دوس دارم معلم وایسی و میدونم که میتونی
ولی میدونی مشکل چیه؟
گفتم چی؟
گفت چهرت :|
خیلی بچه میزنی D:
اولشم رفتم تو فکر کردن یه بچه 14-15 ساله م D:
خلاصه که یه فرصت یه هفته ای خواستم فکر کنم ببینم چه میشه کرد
امروز رفتم دندون پزشکی😂😂😂
نیم متر سیم افتاده این تو سرویسم کرده :\
اه
اصلا هم درد نداشت راستی ولی نرید هیچ وقت
صب قرار گذاشته بودیم ساعت 12 پارک لاله
شدیم 4نفر(2 تا پسر 2 تا دختر)
رفتیم تو پارک جرعت حقیقت بازی کردیم
از بالا رفتم از درخت و جیغ زدن وسط اون میدون اصلی پارک تاااا بوس کردن رهگذر ها و این حرکتا
خعلی هم چسبید
بعدش رفتیم ناهار کجا؟
بعله درست حدس زدید پیروزی :|
ناهار رو خوردیم چون بخاطر تولد من جمع شدیم خواستم برم حساب کنم که دیدم بعله ناهار رو مهمون یکی از بچه هاییم که مرحله دو قبول شده و پسره هزینه رو تقبل کرد D:
همونجا دو تا دیگه از دخترا هم اومدنو بعععععععله اکیپ کامل شد D:
جر دادیما D:
جرررررررررررر
شانسی که آوردیم گشت مشت نبرد
+همیشه بیشتر از 20 تومن نقد داشته باشید و به پول تو کارتتون اعتماد نکنید چون یهو اسنپ میگیرید و پولش میشه 24 تومن :|
++اصلا با پول رابطه خوبی ندارم خب :|
+++فردا صبح اولین کلاسمو بهم تحویل میدن D:
دست و جیغ و هورا D:
آقا امروز تصمیم گرفتیم پاشیم بریم الکامپ و این حرفا
صبحش پاشدم داداشمو بردم کلاس فوتبال و قرار شد ورش دارم بیارمش خونه بعد برم (چون کسی خونمون نبود این وظیفه خطیر افتاد گردن من :| )
ساعت یازده بود که دیننننننگ گوشیم زنگ خورد :|
کیه؟ بعله پدر هستن
جواب دادم و فهمیدم این بچه با نیم متر قد پریده هد بزن کله ش خورده تو تیرک شیکسته :|
هیچی دیگه رفتم آوردمشو این حرفا حول و حوش ساعت 2 بود زدم بیرون که برسم ببینم بالاخره چی داره
چشتون روز بد نبینه
اینقد ذهنم درگیر داداشم بود اصلا حواسم نشد که مرکز نمایشگاه بین المللیه رفتم مصلا :|:|:|:|:|:|
همینجوری هندزفری تو گوشم بود داشتم راه میرفتم حس کردم یکی داره صدام میکنه اولش فکر کردم توهمه ولی برگشتم دیدم نگهبانشه :| (کلا همه جا کلمو میندازم پایین مثل یه موجود زیبا وارد میشم)
میگه کجا میری؟
+نمایشگاه :|
-چه نمایشگاهی؟
+الکامپ دیگه
-چمران سئول
+ها؟
-چمران سئول
+با منی دیگه؟
-آره :/
+خب چی میگی؟ :|
-میگم نمایشگاه اینجا نیست باید بری چمران بعد سئول
و اونجا بود که تازه دوزاریم افتاد بعلههههههههه بوش بلند شد :|
هیچی دیگه زنگ زدم بچه ها میگن کجایی
منم میگم مصلی بعد قهقهه
عنر عنر راه افتادم رفتم بعد 2 ساعت رسیدم اونجا D:
هی خنده هی خنده
یکی از بچه هامون میگه سالها بعد برا بچه ت تعریف میکنم یه بابای اسکل داری که حرف نداره D:
+همونجا داشتم میگشتم بچه هارو پیدا کنم
یجایی بود یارو از الین لباسای کال آف دیوتی و کانتر و اینجور چیزا تنش بود
یه بنده خدایی داشت رد میشد یهو این یارو تفنگ رو برد سمتش اون بنده خدا هم خوابوند زیر گوش این بد بخت D:
اینقد خندیدم :)))
مثلا دانشجو!!!